صفحه اصلی
پرونده ها
نظم گریه خیز
داستان وحدت
ادبیات و مرگ
ادبیات ضد آمریکایی
با پیاده ها
TED TALKS
قصه جمعه ها
براهین
ترجمان علوم انسانی
داستان ماورا
سفر به جزایر لانگرهانس
درباره ما
ارسال پادکست
کانال تلگرام
صفحه اصلی
پرونده ها
نظم گریه خیز
داستان وحدت
ادبیات و مرگ
ادبیات ضد آمریکایی
با پیاده ها
TED TALKS
قصه جمعه ها
براهین
ترجمان علوم انسانی
داستان ماورا
سفر به جزایر لانگرهانس
درباره ما
ارسال پادکست
کانال تلگرام
رادیو شعر و داستان
صفحه اصلی
رادیو شعر و داستان
ضربان ذات - عطش نامه
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
گوش کن بانگ آسمانی رابنگر آفاق بی کرانی رااز کران تا به بی کران نور استبنگر این ظاهری که مستور است ...
" براهین " - نهم محرم الحرام
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
تنها باد قاصد خبرها نیست... آب ها سدها را رد میکنند، به هم میپیوندند و از هم جدا میشوند، تا خبری را سینه به سینه به گوش زمین برسانند...
" براهین " - شب هشتم محرم
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
علی اکبر علیه السلام زره میپوشید. این را شنیده بود که پیامبر صلی الله همیشه، نزدیکترین کس اش را، پیش از همه، به میدان می فرستاد. همین برای راضی کردن پدر کافی بود!
به راستی دیوانه کیست ؟
به بهانه 17 سپتامبر، زادروز کن کیسی شما را به دیدن یکی از دیدنی ترین سکانس های فیلم " پرواز بر فراز آشیانه فاخته " دعوت میکنیم.
وصف دلاوری حبیب بن مظاهر در کتاب حسینِ علی
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
و حبیب مظاهر از آن هفتاد تن بود. آن مردان که حسین را - سلام الله علیه - یاری نمودند و کوه های آهن را رو به رو گشتند و با سر و روی و سینه شان به پیشباز تیرها و نیزه ها و شمشیرها شدند....
" براهین " - شب هفتم محرم
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
تاریخ چقدر فراموشکار است. روزی، دستش را از خون خلیفه پاک میکند. روزی سوار بر شتر، به بهانۀ قتلی ناکرده، رو در روی امیرمومنان، علی علیه السلام تیغ می کشد...
" براهین " - شب ششم محرم
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
امام علیه السلام در محاصره بود و حلقه تنگ تر می شد. انگار همۀ آنچه می گذشت را میدید. طاقتش طاق شده بود... جنگاوری در خیمه نمانده بود...
" براهین " -شب پنجم محرم
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
صدای برادر هنوز در گوشش بود... حالا چشم دوخته بود به نوجوان برادر و دلش می لرزید. مثل دیشب...
قصه جمعه ها : کودکان چرا باید رنچ بکشند - بریده ای از رمان برادران کارامازوف
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
در این قسمت از برنامه #قصه_جمعه_ها از شما دعوت می کنیم، شنونده بخشی از رمان #برادارن_کارامازوف اثری از #فئودور_داستایفسکی باشید.
قصه جمعه ها : داستان کوتاه " این نامه به مقصد نرسید "
مرورگر شما پخش این فایل صوتی را پشتیبانی نمی کند
چنان که میدانی پدران را با فرزندان مهربانی و دلبستگی بسیار باشد که در هنگام تنگدلی روی به هم آورند و درد جانکاه بازگویند ...
صفحه 25 از 32
ابتدا
قبلی
20
21
22
23
24
[25]
26
27
28
29
بعدی
انتها