قصه جمعه ها : داستان کوتاه من درنای سیبری را خورده ام از فرناز شهید ثالث

قصه جمعه ها : داستان کوتاه من درنای سیبری را خورده ام از فرناز شهید ثالث

اگر بابا آن روز زیادی هول نشده بود ، اگر برف و کولاک آنقدر پیش بینی نشده به راه نمی زد ، اگر من درنای سیبری را نخورده بودم ، حالا همه چیز یک جور دیگر بود . حتما امروز همه ما آدم های دیگری بودیم و داستان من ، داستان دیگری می بود ....

قصه جمعه ها : داستان کوتاه تیربند نوشته خسرو عباسی خودلان

قصه جمعه ها : داستان کوتاه تیربند نوشته خسرو عباسی خودلان

حکما اگر دعای تیربند را از توی جلد چرخ پیچ شده اش بیرون نمیاوردم و نمی بستم به بازویم ، شمد حالا بین ما نبود ، داشت توی کرخه شنا می کرد . اریب می زد به آب و به قول خودش سگی شنا می کرد تا آن طرف کرخه چند متر پایین تر دستش را به شاخه ای چیزی بگیراند و ...

قصه جمعه ها : کودکان چرا باید رنچ بکشند - بریده ای از رمان برادران کارامازوف

قصه جمعه ها : کودکان چرا باید رنچ بکشند - بریده ای از رمان برادران کارامازوف

در این قسمت از برنامه #قصه_جمعه_ها از شما دعوت می کنیم، شنونده بخشی از رمان #برادارن_کارامازوف اثری از #فئودور_داستایفسکی باشید.

قصه جمعه ها : داستان کوتاه " این نامه به مقصد نرسید "

قصه جمعه ها : داستان کوتاه " این نامه به مقصد نرسید "

چنان که میدانی پدران را با فرزندان مهربانی و دلبستگی بسیار باشد که در هنگام تنگدلی روی به هم آورند و درد جانکاه بازگویند ...

قصه جمعه ها : بریده ای از رمان برکت نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه

قصه جمعه ها : بریده ای از رمان برکت نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه

در قصه جمعه های این هفته بریده ای از رمان برکت اثر ابراهیم اکبری دیزگاه را خواهید شنید.

قصه جمعه ها : داستان کوتاه فلاش نوشته ایتالو کالوینو

قصه جمعه ها : داستان کوتاه فلاش نوشته ایتالو کالوینو

داستان کوتاه فلاش اثر نویسنده ایتالیایی، ایتالو کالوینو.

قصه جمعه ها : داستان کوتاه آدم های پشت مه نوشته زنده یاد علی شاه علی

قصه جمعه ها : داستان کوتاه آدم های پشت مه نوشته زنده یاد علی شاه علی

داستان کوتاه #آدم_های_پشت_مه،اثر #علی_شاه_علی.

صفحه 2 از 2ابتدا   1  [2]  انتها