ترجمان : «ویرجینیا ولف؟ اسنوب! همینگوی؟ ضدزن! داستایفسکی؟ یهودیستیز!»
09 مرداد 1398
16:18 |
0 نظر |
2574 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
چند وقت پیش، سوار قطار بودم و با دانشجویی همکلام شدم که میگفت داستاننویس بوده است. از او پرسیدم چه مینوشته و چه میخوانده، و گفت در حال نوشتن رمانی دربارۀ مسافرت در زمان بوده، و این که داشته خانۀ عیش نوشتۀ ایدیت وارتون را میخوانده، اما بعد از ۵۰ صفحه، کتاب را توی سطل زباله انداخته است. خانۀ عیش، که سال ۱۹۰۵ منتشر شده، تلاشهای یک زن جوان به نام لیلی بارت را برای یافتن شوهری مقبول توصیف میکند. پسر دانشجو برای من توضیح داد که با کتاب پیش میرفته تا وقتی که به توصیفی از یکی از خواستگاران لیلی میرسد، به نام سیمون روزدیْل: «مردی تپل با صورت گلگون از آن یهودیهای مو بور، با ... نگاههای زیرچشمی و ریز که القاکنندۀ این حس بود که آدمها را به چشم خرتوپرت نگاه میکند.» دانشجو گفت در این نقطه بود که نه تنها همدلیاش با لیلی را از دست داد، بلکه کلاً از رمان هم بدش آمد.