ترجمان : همیشه کاری را بکنید که بیشترین هزینه را داشته باشد
30 اردیبهشت 1398
15:28 |
0 نظر |
2960 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
متعلق به گونهای بسیار نادر است که تنها یک عضو دارد. این عارف و فیلسوف فرانسویِ نادر بیماریها و نفرینهای زمین و زمانۀ خود را، یعنی اروپای جنگزدۀ نیمۀ اول قرن بیستم را، تشخیص داد و پیشنهادهایی ارائه کرد برای اینکه چگونه راه را بر تکرار شرارتهای آن ببندیم: بر خودکامگی، نابرابری درآمد، محدودیت بر آزادی بیان، قطبیسازیِ سیاسی، ازخودبیگانگیِ سوژۀ مدرن و نظایر آن. ترکیبی که او از فضل و دانش، شور و شوق سیاسی، و تعهد به ایدئالهایش ساخته بود، به وزنِ درمانهایی که برای مدرنیته ارائه میدهد میافزاید. سیمون وی اکنون ۷۵ سال است که در میان ما نیست، اما هنوز میتواند بسیاری چیزها دربارۀ ما به خودمان یاد بدهد.
او که در یک خانوادۀ یهودیِ سکولار در پاریس متولد شده بود، از همان ابتدا تشنۀ دانستن دربارۀ فرهنگِ خود و دیگران بود. در ۱۲سالگی به زبان یونانی باستان مسلط بود، خودش سانسکریت را آموخت و به هندوئیسم و بوداییسم علاقهمند شد. در مدرسۀ «لیسه هنری چهارم» و «نرمال سوپریور»۱، که آنجا فلسفه آموخت، سرآمد بود. افلاطون تأثیری ماندگار بر او گذاشت و علاقهاش به فلسفۀ سیاسی بهسمتِ کارل مارکس کشاندش، کسی که اندیشهاش را جذب کرد اما کورکورانه از آن تقلید نکرد.
استقلال ذهنی و مقاومت در برابر انطباقِ ایدئولوژیک نقشی اساسی در فلسفۀ وی دارند، چنانکه به مسیحیت گروید اما منتقد کلیسای کاتولیک ماند، و با کمونیسم همدل بود اما استالینیسم را محکوم کرد و در برابر تروتسکی بهخاطر بسطِ افسارگسیختۀ حزب ایستاد. علاوهبر هوشمندی، دیگر جنبههای زندگیاش هم توجه عموم را به خود جلب کرده است. او، که در دوران جنگ جهانی اول کودک بود، شکر نمیخورد چون سربازان در جبهه به شکر دسترسی نداشتند. او هنگامی در ۳۴سالگی بهخاطر سل از دنیا رفت که در دولتِ مقاومت آزادیِ فرانسه در لندن کار میکرد، درحالیکه از خوردنِ غذا بیش از چیزی که فرانسویان تحت اشغالِ آلمان در اختیار داشتند اجتناب میکرد. استادان و همکلاسیهایش او را «مریخی» و «باکرۀ سرخ» مینامیدند، القابی که نشانگر غرابت و فقدانِ جنسیتِ او بودند. فیلسوفی که خود را پشتِ دیوارهای رواقهای دانشگاه مخفی نکرد، او در کارخانهها و تاکستانها کار میکرد و هنگام جنگ داخلی اسپانیا فرانسه را ترک کرد تا در کنار آنارشیستهای دوروتی کالم۲ بجنگد، مأموریتی که از جنبههای مختلف شکست خورد.