کتابخوانی؛ آینده علوم انسانی
09 اردیبهشت 1398
01:30 |
0 نظر |
3001 بازدید |
امتیاز: 5 با 1 رای
از قرار معلوم، خواندن همیشه در وضعیتِ بحرانی است. دوهزار و پانصد سال پیش، سقراط نوشتهها را تقبیح نمود، چرا که باعث میشوند حافظه خراب شود و آدمها حکمت را با داده اشتباه بگیرند. وقتی دفترنامه –کتابِ صحافیشده- پدیدار شد، طبعاً برخی از محافظهکاران رومی شروع به اعتراض کردند: «پس طومارها چه میشوند؟ فقط آنها شایستگی هوراس و سیسرو را دارند». دستگاهِ چاپِ گوتنبرگ بهتدریج بازار کتابهای خطیِ تزیینشده را خراب کرد. آلدوس مانوتیوس، مخترع کتابهای قطع جیبی، کاری کرد تا برگههای درشت فقط در مواردِ ویژه استفاده شوند.
چند قرن بعد، دستگاه کاغذسازی فوردرینیر و دیگر اختراعاتِ عصرِ صنعتی با تولیداتِ سریعتر و ارزانترِ خود باعث شدند تا کتابها و نشریات در دسترس همه قرار گیرد. رمانهای سه جلدی دوره ویکتوریا به پای ثابت کتابخانههایی تبدیل شد که کتاب امانت میدادند، تا اینکه راهآهن وارد میدان شد و مسافران بهدنبالِ رمانهای کوتاهتر و قابلحمل برای سفرهای روزانهشان رفتند. در میانۀ قرن بیستم میلادی، «باشگاه کتاب ماه۱» کتابخوانی را به کاری پُستی تبدیل کرد: دیگر برای خریدن آخرین رمان پرفروش نیازی نبود به کتابفروشی بروید. از دهۀ ۱۹۳۰ میلادی به بعد، کتابهای جلدکاغذی با شمارگانِ انبوه، باعث شد کتابهایی که جلدِ گالینگور دارند، پردوام محسوب شوند و شاهکارهای قدیمیتر را به خود اختصاص دهند: کدام متولد بعد از جنگجهانی دوم است که حس تمیزی و برازندگی کتابهای منقشی را که طراحی منحصربهفردِ مجموعۀ «کلاسیکهای انتشارات پنگوئن» بود، به یاد ندارد؟