ترجمان : بهر گریه آدم آمد بر زمین
11 آبان 1397
17:42 |
0 نظر |
2534 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
قطرۀ اشک، نشانهای جهانی است. از دوران باستان، فلاسفه و دانشمندان سعی کردهاند گریستن را بخشی از زبان مشترک بشری برای ابراز هیجانات، نشان دهند. ولی در حقیقت، اشک فینفسه هیچ معنایی ندارد. وقتی آن قطرههای نمکین در چشمانمان میجوشد یا روی گونههایمان جاری میشود، دیگران میتوانند معنایی اولیه از آن برداشت کنند، و معنایی دیگر هم وقتی که از زمینۀ روحی، اجتماعی و روایی جوشش آن بهتر خبردار شوند.
گریۀ ما میتواند از سر غم و غصه و سوگ باشد، همچنین از شادی و خنده. رنج بشری، اشک ترحم به چشم برخی افراد میآورد، و اشک خشم از چشم دیگرانی میریزد که مظلوم واقع شدهاند. آنچه رد گریه روی گونهای گذاشته میتواند فقط خمیازه یا پیاز خُردشده باشد. هریت مارتینو، روزنامهنگار عصر ملکۀ ویکتوریا، وقتی کتب قطور جامعهشناس فرانسوی آگوست کنت را ترجمه میکرد، دچار خلسهای فکری میشد که اشک روی گونههایش سرازیر میکرد. یکی از دوستانم که شیدای دستگاههای بخار است برایم گفت اولینبار که لوکوموتیو رکوردشکن مالارد را در موزۀ ملی قطار دید، گریه کرد. اشک نشانهای جهانشمول است، اما نه از این جهت که همه جا و همه زمان معنایی واحد دارد. اشک نشانهای جهانشمول است چون میتواند بر تقریباً هر چیزی دلالت کند...