" براهین " - شب سوم محرم
22 شهریور 1397
15:26 |
0 نظر |
1360 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
پشتِ سر خیمه گاه خندق بود و پیش رو مردان جنگی. اما دلش آرام نمی گرفت.
نگاهش به دشت بود. چشمهایش از میان سنگ ریزه ها و خارها دنبال رد کاروان می دوید. انگار که شمایلی از زنان و دختران پیدا بود... نگاهش بیابان را ملتهب می کرد. می دید که صحرا به تنگ آمده. نه نشانی از حبیب مانده، نه یاوری از بنی هاشم... زنان وکودکان دورش را گرفته اند و مرگ کنار خیمه ها زانو زده...