" براهین " - شب دوم محرم
21 شهریور 1397
03:32 |
0 نظر |
1347 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
چقدر این منظره برایم آشنا بود. چشم می چرخاندم و خاطراتم جان می گرفت. با هم آمده بودیم. برخلاف او که انگار پی آشنایی تاخته بود، ما ایستاده بودیم وسط بلاتکلیفی صحرا! علی علیه السلام دست به گریبان دشت برد و مشتی خاک برداشت. دانه های ریز خاک، سرافکنده از میان انگشتانش می گریختند. خاک را بویید: «وه که چه خون هایی بر آن ریخته میشود!»