📻پرونده #ادبیات_و_مرگ : روایت استادانه مارکز از یک قتل غیر قابل اجتناب !
بریده ای از رمان " گزارش یک مرگ " اثر گابریل گارسیا مارکز


بهتر بگویم در طی بازسازی صحنه قتل ، دو برادر از خود کینه ای دو برابر بی رحمانه تر از کینه ای که باعث قتل شد نشان دادند .
در تعریف هایشان چنان غلو کردند که برای تعمیر در اصلی خانه ی پلاسیدا لینرو که از ضربات کارد بریده بریده شده بود ، مجبور شدند از مردم کمک بخواهند . در بازداشتگاه ریوآچا ، یعنی جایی که دو قلو ها به خاطر نداشتن پولی برای وثیقه گذاشتن سه سال به انتظار ماندند ، زندانی ها از شخصیت خوب و روحیه ی رفیق باز آن ها چیز ها می گفتند ، اما به یاد نداشتند که نشانی از حداقل ندامت در آن ها دیده باشند . به هر حال با در نظر گرفتن تمام جزییات ، ثابت شده بود که برادران ویکاریو سعی نکرده بودند قتل سانتیاگو ناصر را با پنهان کاری انجام دهند . و بر عکس، بیش از حد تصور سعی کرده بودند موجبی فراهم آید که کسی مانع از این قتل شود . اما بی نتیجه بود .