با پیاده ها : تو پیش روی، و پشت سرت آفتاب و ماه

با پیاده ها : تو پیش روی، و پشت سرت آفتاب و ماه

با پیاده ها : تو پیش روی، و پشت سرت آفتاب و ماه

06 آبان 1397 23:22 | 0 نظر | 1818 بازدید | امتیاز: با 0 رای
تو پیش روی، و پشت سرت آفتاب و ماه
آن یوسفی که تشنه برون آمدی زچاه
جسم تو در عراق و سرت رهسپار شام
برگشته ای و می نگری سوی قتلگاه
امشب، شبی ست از همه شب ها سیاه تر
تنها تر از همیشه ام ای شاه بی سپاه
با طعن نیزه ها به اسیری نمی رویم
تنها اسیر چشم شماییم، یک نگاه!
امشب به نوحه خوانی ات از هوش رفته ام
از تار وای وایم و از پود آه آه
بگذار شام، جامه ی شادی به تن کند
شب با غم تو کرده به تن، جامه ی سیاه!

بگذار آبی از عطشت نوشد آفتاب
پیراهن غریب تو را پوشد آفتاب

بند سیزدهم از ترکیب بند با کاروان نیزه ، سروده علیرضا قزوه


امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.