داستان کوتاه اولین غاز من ، نوشته آیزاک بابل

22 تیر 1398 17:00 | 0 نظر | 1615 بازدید | امتیاز: با 0 رای
ساویتسکی فرمانده لشکر ششم با دیدن من از جا برخاست و من از زیبایی پیکر غول آسای او در شگفت شدم. برخاست و با رنگ سرخابی نیم شلوار سواری و رنگ زرشکی کج کلاه کوچک و نشان های آویخته به سینه اش چون پرچمی که دل آسمان را می درد کلبه را شکافت. بوی عطری همراه با بوی دل انگیز و چسبناک تازگی صابون از تنش بلند شد ....

در سیزدهم جولای، زادروز آیزاک بابل نویسنده روس تبار معاصر، شنونده داستان کوتاه اولین غاز من نوشته او باشید

,
امتیاز دهید Article Rating
نظرات

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.