شعری از نیلوفر بختیاری، برگرفته از مجموعه شعر "آیینه کاری سکوت"
04 اردیبهشت 1398
11:46 |
0 نظر |
1843 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
من چای مینوشم، تو هم گویا دلت اینجاست
از صافی لیوان چای ما جهان زیباست
دریای سرخی هست و در نزدیکی ساحل
مهمانی افتاده، غریقی خسته و تنهاست
امواج ناآرام را سر میکشم، اما
گوشم پر از فریادهای آی آدمهاست
تو چای مینوشی و میگویی کمی تلخ است
- این شعر هم؟ با خنده میگویی: نه، بی همتاست!
مینوشی و از آخر این قصه میپرسی
میگویمت آخر ندارد، قصۀ دریاست
چون چای دم کرده، همین دم را غنیمت دان
ما را چه به تقویم که دیروز یا فرداست...