پانزده سوالی که نباید از کتابخوان ها پرسید !
27 اسفند 1397
03:09 |
0 نظر |
1904 بازدید |
امتیاز: با 0 رای
#ماریو_بارگاس_یوسا در مقدمهی کتاب «چرا ادبیات» نوشته است در اغلب تورهایی که برای معرفی کتابهای جدیدش میرود، یا حتی در جلسهی امضا و کتابخوانی، همیشه مردانی با سرووضع مرتب سراغش میآیند و از او میخواهند کتابشان را برای همسر، مادر یا دختر مرد امضا کند. یوسا مینویسد: «اغلبشان میگویند اوه ما خیلی مشغله داریم، سرمان حسابی شلوغ است و وقتی برای رمان خواندن برایمان نمیماند، اما خب میدانید که زنها خیلی رمان دوست دارند.» یوسا میگوید هنوز بسیاری باور دارند رمان خواندن یک امر زنانه است. او از این جوابهای همیشگی سرگیجه میگیرد و معتقد است این باور غلط به این زودیها درست نمیشود. کارولین کیوچی در یادداشتی با امضای "یک کتابخوان جانبهلبرسیده" سوالهایی که خون هر کتابخوانی را به جوش میآورد، نوشته است.
آنهایی که کتاب میخوانند اسب تکشاخ نیستند. فکر نکنید آنها که خیلی کتاب میخوانند آدمهای افسردهای هستند که باید خودشان را به دکتر نشان بدهند، یا اینکه مترصد اولین فرصت هستند تا شما را دک کنند و به سمت کتابهایشان هجوم ببرند. البته خیلی هم بدشان نمیآید از دست شما دربروند و به سؤالهای عجیبوغریبتان جواب ندهند. اما اگر شما هم در دستهی آدمهایی هستید که به هر دلیلی کتاب نمیخوانید برای خاطر آبروداری در معاشرت یا نیازردن کتابخوانها در گفتوگوهای اتفاقی بهتر است این سؤالها را از کتابخوانها نپرسید. اینها جملههایی است که اگر میخواهید با یک آدم کتابخوان همکلام بشوید بهتر است بر زبان نیاورید: