«حاتمیکیا در «چ» تصویری از مصطفی چمران میسازد که با قاب و قالب سینما جور در بیاید. 17 سال پیش هم حسن بنیعامری در عالم رمان، تصویری از مصطفی چمران ساخت که نظرها را جلب کرد و جایزۀ بیست سال ادبیات داستانی دفاع مقدس را گرفت. کار حاتمیکیا و بنیعامری علیرغم شکل گرفتن در دو عالم متفاوت نزدیکیهای با هم دارد. به هر حال «روایت»، تنۀ اصلی رمان و فیلم را شکل میدهد.
حسن بنیعامری، 17 سال پیش، با رمان «گنجشکها بهشت را میفهمند» پیشنهادهای قابل توجهی به ادبیات داستانی دفاع مقدس داده است. اولین رمان جنگی او ویژگیهای قابل توجهی دارد که مرور آنها حتی بعد از مدتها میتواند برای داستاننویسان دفاع مقدس مفید باشد.
بنیعامری دقیقاً از دفاعی حرف میزند که «مقدس» است. جنبههای قدسی جنگ را کاملاً پیش چشم، قرار داده و در اصل مقدس بودن این دفاع، تشکیک نمیکند. شخصیتهای او حتی در سختترین لحظات جنگ همان انسانهای معتقد قبل هستند و دشواری شرایط جنگ آنها را به شک کردن در اصول نمیاندازد.
حاتمیکیا هم همین کار را میکند و مفاهیم مقدس دفاع را به مخاطبش نمایش میدهد. شاید بشود گفت حاتمیکیا کمی بیشتر به خودش اجازۀ تشکیک در مقدس بودن این دفاع را میدهد. آنجا که صف مدافعان متزلزل میشود و هر گروهی از منافع خودش حرف میزند و فقط چمران میتواند همه را دور آرمانی که پیراهن خونآلود یک شهید است، جمع کند. »...
ادامۀ یادداشت #مجید_اسطیری در سالروز شهادت #مصطفی_چمران را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
https://goo.gl/9QSPL9